جان فدا| ژنرالِ میدان ها از غائله اشرار تا پایان کابوس داعشچهل سال پوتین ها را از پا درنیاورد، غائله بلوچستان و اشرار سبیل تاب داده را با سلاح محبتت زمین گیر کرد، داعشی را که با تویوتاها و پرچم مشکی دلش میخواست به ایران برسد را قلم کرد. - خبرگزاری فارس، شیراز؛ سیاوش ستاری: بی تکلف وخودمانی همانجوری که بودی با تو سخن می گویم، سلام حاجی سلام از دقایق و ساعت های پر التهابِ زمینی، سلام از دلهایی که بدجوری دلتنگی می کند، سلام از بغض هایی که دوباره وقت باریدن گرفته اند، شما که به آرزوت رسیدی حاجی اما چی بگم از ماهایی که دلمون برای لبخندی که چهار ساله ندیدیم تنگ شده. حاجی جان امروز به وقت چهارمین سالگرد همان غم انگیزترین روز تاریخ است، هوای زمین سردِ سرد است اما نه از سوز زمستان که از سوزِ سوگِ خودِ عزیزت، تویی که کران به کران در جستجوی شهادت بودی و برایش بی تاب. این آخری ها دیگر بدجور دلتنگ رفقایت شده بودی زمین را برای خودت تنگ میدیدی برای رقص در میان خون بغض ها داشتی و دعاهات این بود؛ خداوندا مرا بپذیر مرا پاکیزه بپذیر. مرد جهاد بودی سردار، چه روزهای جنگ با بعث و چه روزهای پرکابوس داعش، چهل سال پوتین هایت را از پا درنیاوردی، خواب که چشمانت را میگرفت نمک در دیده می ریختی تا از سوزِ نمک چشمهایت را بیدار نگه داری. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |